سایت شعرناب محیطی صمیمی و ادبی برای شاعران جوان و معاصر - نقد شعر- ویراستاری شعر - فروش شعر و ترانه اشعار خود را با هزاران شاعر به اشتراک بگذارید

منو کاربری



عضویت در شعرناب
درخواست رمز جدید

اعضای آنلاین

معرفی شاعران معاصر

انتشار ویژه ناب

♪♫ صدای شاعران ♪♫

پر نشاط ترین اشعار

حمایت از شعرناب

شعرناب

با قرار دادن کد زير در سايت و يا وبلاگ خود از شعر ناب حمايت نمایید.

کانال تلگرام شعرناب

تقویم روز

يکشنبه 30 ارديبهشت 1403
    12 ذو القعدة 1445
      Sunday 19 May 2024
        به سکوی پرتاب شهرت و افتخار ،نجابت و اقتدار ... سایت ادبی شعرناب خوش آمدید مقدمتان گلباران🌹🌹

        يکشنبه ۳۰ ارديبهشت

        عاشقانه ای برای ژاله و قاتلش

        شعری از

        سعیده سلماسی (سارا)

        از دفتر شعرناب نوع شعر مرکب

        ارسال شده در تاریخ جمعه ۱۲ مهر ۱۳۹۸ ۰۷:۰۶ شماره ثبت ۷۷۶۲۵
          بازدید : ۶۰۴   |    نظرات : ۳

        رنگ شــعــر
        رنگ زمینه
        دفاتر شعر سعیده سلماسی (سارا)

        🔻با احترام به ابوتراب خسروی و داستانِ مرثیه ای برای ژاله و قاتلش
        ¤شعری از من بخوانید با حضور ژاله و قاتلش¤

        کفِ اتاق زنی ،  رو به شاتی از ودکا
        و مستْ، منجمد ِ چشم هاش ، از نزدیک
        خطوطِ منقطع خون به برف ِ بازویش
        عبور زخمی قو ، از مسیرِ یک شلیک
         [ و نشر داغ خبر ، از بریده ی کیهان ]
        به بیست و پنجم اردیبهشت ِ خون ریزش
        برای بار چهارم به مرگ تن می داد
        «زنی که آمدنش مثل ِ آی آمدنش»* ۱
        به جیغ های درونِ تنش، دهن می داد
        [ نفیرِ ضرب گلوله به سینه ی تهران ]
        مرا به خلسه بچسپان به لب به لب از من
        بچرخ روی تنم مستیِ  عجیبت را
        نبند چشم مرا سرنوشتِ کور و کبود
        بیا اراده نکن ، حکمِ توی جیبت را
        [به عاشقانه ی قتلم خوش آمدی ستوان ]
        میانِ بوسه ی آخر بیا درنگ کنیم
        بیا که از تو بمیرم به شکل تازه تری
        جنازه می شوَمَت  بین تخت دفنم کن
        تو خاک باش  که زیرِ تنم به سر ببری
        [ شعاع ِ نور ، تپانچه ، دو روح سرگردان]
        تمام سهم من از قصّه ، کُشتنش بوده
        زنی که بین خبرها ، گلوله را خورده
        به لمسِ مویِ طلایی ، اجازه /«دستم کو؟»
        بریده دست مرا ، تیزِ حکم تا خورده
        [کسی که دست ندارد ، غرورِ  مرد جوان ]
        بریز پنجره را سمت راه ِ ناممکن
        تقاص سر بکِشد توی کوچه دادم را
        نبند فکر مرا  با کلیدی از تقدیر
        چطور  در ببَرم  جانِ اعتقادم را
        [ پَر و پَر و پَر و پَر ، گوشه ،گوشه ی ایوان]
        دو قویِ بال شده  در مسیر یک شلیک
        یکی که زنده شده ، در  دوباره  جان داده
        یکی که ریخته ، پر ،پر ،هوای پاییزاست
        و تا همیشه  شده ، مرگ را  نشان داده

        [ کسی که دست ندارد ، بریده از ...   ]

                                             پایان
         
        # سارا -سلماسی
        #مرکب -حرکت
        ۱.حسین منزوی
        ۳
        اشتراک گذاری این شعر

        نقدها و نظرات
        عباسعلی استکی(چشمه)
        شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۸ ۱۹:۱۲
        درود بانو خندانک
        رعنا بهارلویی  تخلص باغبان
        شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۸ ۱۱:۴۶
        درود بر شما نازنین بانوی گرامی خندانک خندانک خندانک خندانک
        منوچهر منوچهری (بیدل)
        شنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۸ ۱۴:۵۴
        خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک خندانک
        تنها کابران عضو میتوانند نظر دهند.


        ارسال پیام خصوصی

        نقد و آموزش

        نظرات

        مشاعره

        کاربران اشتراک دار

        کلیه ی مطالب این سایت توسط کاربران ارسال می شود و انتشار در شعرناب مبنی بر تایید و یا رد مطالب از جانب مدیریت نیست .
        استفاده از مطالب به هر نحو با رضایت صاحب اثر و ذکر منبع بلامانع می باشد . تمام حقوق مادی و معنوی برای شعرناب محفوظ است.
        0